دیپلماسی❜ علمی/ «اندیشکده ی بین المللی فرهیخت» چیست، کیست و کجاست؟ چه دغدغه ها، نگرانی ها و مطالباتی دارد و در یک کلام، «حرف حسابش» چیست؟

  • بازدید: ۱۲۶۴
علمی/ «اندیشکده ی بین المللی فرهیخت» چیست، کیست و کجاست؟ چه دغدغه ها، نگرانی ها و مطالباتی دارد و در یک کلام، «حرف حسابش» چیست؟
دانشنامه ی فرهیخت

❖ فهرست مطالب

❖ چیست؟ کیست؟ کجاست؟

سلام همراهان فرهیخته؛ این سطور را برای مخاطبان معززی می نگاریم که هرچند صفحه ی «آشنایی با ما» را در همین تارنما خوانده اند، اما توضیحات مندرج، آنان را اقناع نکرده و تمایل دارند مطالب بیشتری از دغدغه ها، گلایه ها و مطالبات فرهیخت بدانند ، آن هم با صراحت و شفافیت بیشتر و حتی با ذکر شاهد مثال های عینی و این که، این اندیشکده ی علمی و مطالعاتی، اساساً «چیست؟ کیست؟ و کجاست؟» و اولویت ها، اولیت ها، اهمیت ها و ارجحیت هایش چیست؟

به عبارت دیگر، ما کیستیم؟ و به دنبال چه هستیم؟ و دست آخر، این فعالیت ها چه دستاورد، خروجی و نتیجه ی ملموسی برای تعالی رویکرد بین‌المللی کلان شهر مشهد داشته که تا اکنون - یعنی قریب به ۱۵ سال - بی وقفه و مستمر، این همه خادم دلباخته - زن و مرد، پیر و جوان - پای این پرچم سبز مانده اند و آن را حتی یک لحظه بر زمین نگذاشتند؟!

و اما پاسخ: همان طور که در صفحه ی «آشنایی با ما» نیز به طور مفصل توضیح داده ایم، «اندیشکده ی بین المللی فرهیخت» و به لسانی دیگر «اندیشکده رویکرد بین المللی مشهد»، پژوهشگاهی است سایبری و قرارگاهی است کاملاً مردمی و خودجوش و صدالبته بدون هیچ گونه وابستگی به هیچ فرد، ارگان، سازمان و نهادی در داخل و یا خارج از کشور؛ 

تشکلّی که از رهگذر دیده بانی و مستندنگاری رُخدادهای «مشهد» دوست داشتنی در تلاش است تا به همت همه ی خادمان بین المللی امام رضا(ع) در ایران و سرتاسر جهان اسلام، تمام «غیر ایرانیان» بویژه این پنج گروه مشخص را در ارض اقدس توس، تکریم و تعظیم کرده و حضور آنان را زیر ذره بین مطالعات راهبردی، تحقیقات علمی و فعالیت های رسانه ای خود قرار دهد:   

۱. «زوار غیر ایرانی»

۲. «دانشجویان خارجی»

۳. «سرمایه گذاران خارجی»

۴. «اتباع خارجی مقیم»

۵. «گردشگران سلامت» 

و از آنجایی که نظام واره و ساختار عملکردی اندیشکده، سایبری است و تمام مراحل گردش کار، در بستر اینترنت و در پلتفرم های گوناگون ارتباطی صورت می گیرد، بنابراین، ما خادمان افتخاری و دغدغه داران تعالی و توسعه ی رویکرد «بین المللی» این خطه، هیچ نیازی به وجود دفتر فیزیکی در مشهد یا تهران و یا هیچ نقطه ی دیگری در داخل یا خارج از کشور نداریم و داشته باشیم هم، به کارمان نمی آید.

در مقام تمثیل، کاری که «اهالی فرهیخت» می کنند - به زبان خیلی ساده - دقیقاً مانند «عملکرد کارکنان برج مراقبت یک فرودگاه بین المللی» است که فقط و فقط، پروازهای خارجی را رصد می کنند و اگر توجهی هم به پروازهای داخلی دارند، بدین جهت است که زنجیره ی پروازها چه داخلی و چه خارجی، در بسیاری از حلقه ها بهم پیوسته اند و فراز و فرود یکی، بر روی دیگری به طور مستقیم اثر می گذارد؛ 

بنابراین، اعضای فرهیخت در شیفت های کاری مختلف (بسته به ساعت کشورها) در پنج گروه:

۱. «سرویس آسیا و اقیانوسیه»

۲. «سرویس اروپا و آمریکا»

۳. «سرویس آفریقا و عربی» 

۴. «سرویس تقویم فرهیخت» و

۵. «سرویس ایرانیان خارج از کشور»

کلیه ی رخدادهای رویکرد بین المللی و نیز تعاملات دیپلماتیک روابط خارجی شهر و استان با جهان پیرامون را رصد و پایش کرده و پس از راستی آزمایی و ارزیابی های اولیه و در نهایت عیار سنجی، در «دانشنامه ی الکترونیکی فرهیخت» ثبت و درج می کنند.

از این رو بحمدالله والمنّه، تنها گروه و کانونی در شهر، استان، کشور و بلکه در سطح جهان اسلام هستیم که در تلاشیم و توفیق داریم بر اساس یافته های حاصله از پژوهش های کاربردی و مطالعات راهبردی، به جایگاه «مرجعیت علمی ارزیابی دیپلماسی های برتر و سنجش عمق و عیار توسعه ی روابط خارجی» دیار منسوب به عالم آل محمد(ص) روز به روز نزدیک و نزدیکتر شویم.

و به پاس همین موهبت الهی و عنایت رضوی است که همواره از صاحب حقیقی این دیار، برای توفیق پانزده سال خدمت، شاکر و سپاسگزار بوده ایم. توفیق این که «پرچم زمین مانده ی بین‌الملل مشهدش» را به همت همین خادمان بین المللی بی نام و نشان از زمین برداشته و این همه سال، برافراشته نگاه داریم.

البته ناگفته پیداست، این افتخار و مباهات صرفاً به خاطر بازنشر و تجمیع اخبار و گزارشات متنی و تصویری و صوتی «رویدادهای بین المللی» در یک تارنمای مشخص نیست که این کار خبرگزاری ها و وبگاه های خبری است، نه رسالت یک اندیشکده علمی، تحلیلی و پژوهش محور؛ 

● بلکه برآنیم تا پس از راستی آزمایی، طبقه بندی و درج محتوا، ثبت تصاویر و ویدئوهای رخدادهای مرتبط، اهم آنها در دانشنامه و سپس در تارنما درج شود تا ضمن شناسایی و تقدیر از فعالان هر عرصه، عموم پژوهشگران و نویسندگان و در نهایت اساتید، دانشجویان و طلاب در داخل یا خارج از کشور بتوانند به سرعت و سهولت، در نگارش مقالات علمی، یادداشت های تحلیلی و یا حتی پایان نامه های خود، از این محتوای پالایش شده استفاده نموده و برای درج منابع و رفرنس ها ذیل مقالات خود، مآخذ معتبر و موثق و آمار قابل اعتمادی داشته باشند.

بنابراین، از رهگذر رصد، دیده بانی و مستندنگاری این رخدادها و پس از جداسازی سره از ناسره، نقاط قوت و مُحرّک توسعه ی روابط خارجی را با محوریت زیارت یادآور شده و نقاط ضعف و آفت ها را به همگان بویژه مسئولان امر گوشزد می کنیم.

و این که از میان ۲۲ دیپلماسی مطرح در مشهد، کدامیک فعال ترند؟ مشاهیر و نام آوران هر عرصه کیانند؟ یا در سطح متولیان امر، کدام ارگان دولتی یا عمومی و یا خصوصی بیشترین فعالیت را دارد و چه نهادی کم لطفی می کند؟ فعالان را تشویق کرده و خواستار فعال سازی ظرفیت های مغفول شویم.

❖ محور مطالعات، غیرایرانیان است و نخ تسبیح هم زیارت؟

حال پاسخ به یک سئوال مکرر: از ما می پرسند «بین الملل مشهد یعنی چه؟» و این که مگر مشهد و مسئولان مشهدی، اساساً دغدغه ی «بین المللی» دارند؟ یا مگر می فهمند روابط بین‌الملل چیست و به چه دردی می خورد؟! مگر برای آنها، موضوعاتی چون دیپلماسی شهری و گردشگری و زیارت و فلان و بهمان اهمیتی دارد؟ یا این حضرات چه درکی از ضرورت توسعه ی روابط خارجی مشهد با جهان پیرامون دارند، مادامی که مثلاً در ایام پیک زائر مانند نوروز و تابستان، اوج دغدغه های شان، کم و کسری های شمار نانوایی های اطراف حرم است؛ یا این که نکند سوپر مارکت های اطراف، گران‌فروشی کنند، اما اگر صد متری حرم مطهر ، کیف پول و تلفن همراه زوار بویژه زوار غیرایرانی را آن هم در روز روشن بزنند، اصلاً برای شان مهم نیست! 

 یا مسئولانی که حتی قدرت تعامل و جسارت مطالبه ی صدها حق و حقوق مسلم شهر و استان خود را از پایتخت نشینان ندارند، چطور می خواهند با جهان پیرامون شان ارتباط برقرار کنند؟! فقط یک قلم، مثلاً شهرداری این کلان شهر، سال‌هاست برابر بودجه ی وزارتخانه ی عظیمی چون بهداشت و درمان، از دولت طلب دارد، اما همین دولت فخیمه، نه تنها بدهی اش را نمی پردازد و نه تنها در تأمین اعتبارات احداث خطوط مترو و اتوبوس و تخت بیمارستانی و... کمک قابل توجهی نمی کند، بلکه همان شندالقاض بودجه ی زیارت را هم به او نمی دهد! این وضعیت آن قدر اسفبار است که اخیراً همه شاهد بودیم کلاً ردیف بودجه ی زیارت را هم از سند برنامه ی هفتم توسعه ی کشور حذف کردند تا تمام بار هزینه های سفر زیارتی ۸۵ میلیون ایرانی و دو - سه میلیون زائر غیر ایرانی به دوش فقط مردم مشهد بیفتد و نمایندگان مجلس مان هم فقط نظاره کردند و بس! 

 و دست آخر، این که به ما می گویند بین این همه سوژه و موضوع برای رصد و تحقیق، چرا «غیر ایرانیان» و یا «روابط بین الملل»، محور یا همان نخ تسبیح مطالعات این اندیشکده شده؟ به عبارت دیگر ، چرا هرم مطالعات بر سه ضلع «تکریم غیرایرانیان»، «رویکرد بین المللی رخدادها» و «توسعه ی روابط خارجی» کلان شهر مشهد و استان استراتژیک خراسان رضوی با جهان پیرامون بنا نهاده شده و از همه مهمتر، چرا تاج این هرم، مقوله ی «زیارت» است؟ یعنی زیارت، این‌قدر برای این خطه مهم و حیاتی است؟

پاسخ روشن است! چون مشهد، دقیقاً بسان شهری است بندری که حیات و ممات اقتصادی اش، فقط و فقط به «اقتصاد دریا» وابسته هست و اگر دریا را از او بگیرند، دیگر هیچ ندارد! حال ... حُکم دریا برای مشهد، همان حُکم «زیارت» است که اگر نباشد، مشهد هم دیگر نیست!

اگر باور این تمثیل سخت است؟ پس لطفاً این استدلال ساده را با دقت از خاطر مبارک گذرانده، بعد خود منصفانه قضاوت کنید:

❖ اثبات حیات مشهد منوط به حیات اقتصاد زیارت
بیایید فرض کنیم که کلاً مضجع نورانی امام رئوف، حضرت اباالحسن الرضا علیه افضل الصلواة و السلام در شرقی ترین نقطه ی کشور و در قریه ی سناباد و شهر توس قرار نداشت! (آه... خدایا، حتی فرض محالش هم قلب انسان را به درد می آورد.) آن موقع، ۱. قطعاً مشهد فعلی، نه اسمش مشهد بود و نه اصلاً این گونه وسیع و بزرگ و در خوشبینانه ترین حالت، «آن ده کوره ی قدیمی سناباد» می شد «شهرک سناباد» و نه «جهان شهر مشهد» ... ۲. چه ده سناباد باشد و چه مشهد، این واقعیت مسلم تغییر نمی کند که دقیقاً بغل گوش مان، سوئیس و هلند - این پایتخت های ساعت و شکلات و گل و بلبل جهان نیستند - بلکه ۱۹۵ کیلومتر آن طرف تر، «افغانستان» مظلوم و در استضعاف نگه داشته شده ای واقع شده که متأسفانه قطب دوم «تولید مواد مخدر» (تریاک) جهان است! و یک قدم بالاترش، کویر و صحرای قره قوم (شن های سیاه) ترکمنستان قرار دارد که متأسفانه ۷۰ درصد از مساحت این کشور را پوشانده است. اتفاقاً چندی پیش بود که هجوم ریزگردها از این صحرای برهوت، باعث آلودگی وحشتناک هوای مشهد و استان شد، به گونه ای که چشم، چشم را نمی دید و در نهایت همه جا را به تعطیلی مطلق کشاند! حال بر فرض وجود این شرایط (یعنی امام رضا علیه السلام - زبانم لال - نبود، اما آن افغانستان و این صحرای شن های سیاه ترکمنستان بود) آن وقت خدا وکیلی کدام شهروند ایرانی حاضر می شد سواحل زیبای شمالی و متبوع جنوب کشور را رها کند و هر سه سال، حداقل یک بار پایش را به این دیار «بن بست» و خشک و بی آب و علفی بگذارد که در طول سال، فقط ۱۲ روز هوای پاک دارد؟! 

حال که می پذیریم قطار «غیر ایرانیان» در این دیار، فقط «یک ریل» و یک «ایستگاه پایانی» به نام «زیارت» دارد و دیگر هیچ، نه تنها به فرهیخت، بلکه به تمامی مجاوران و شهروندان بهشت هشتم حق خواهید داد که مسئولیت سنگینی بر دوش خود احساس کنند، تا جایی که اگر همه آب در دست دارند، باید زمین بگذارند و فقط و فقط به فکر این باشند که اصطلاحاً آب تو دل «غیر ایرانیان» بویژه «زوار رضوی» تکان نخورد که خیر دنیا و آخرت، در گرو رضایت و طیب خاطر آنان است. 

● و مسئولیت ما در این اندیشکده بسیار مهم و خطیر، چراکه چگونگی تعامل با «گردشگران خارجی» در همه جای دنیا، فضایی است کاملاً تخصصی، حساس و حرفه ای و به همین خاطر است که مسئولیت همه ی فعالان این حوزه از جمله خادمان شما در اندیشکده مضاعف است؛ آنان به خاطر آشنایی با ارتباطات بین المللی، فناوری های نوین و تسلط بر حداقل یک زبان خارجی، باید گوش شنوا و زبان گویای «غیر ایرانیان» اعم از زوار غیرایرانی، دانشجویان، سرمایه گذاران، اتباع خارجی و گردشگران سلامت باشند.

خادم یارانی که خود سال ها در خارج از کشور زندگی کرده یا دائماً در حال سفر و یا ارتباط گیری با کشورهای دیگر بویژه ملل اسلامی اند و لذا با روحیات این پنج گروه غیر ایرانیان آشنا بوده و بهتر از هر کسی، غایت مطالبات یا گلایه های آنان را قبل، حین سفر و بعد از آن به مشهد می دانند؛

این هم چند مثال عینی و ملموس

از ما خواسته بودید کلی گویی را به کنار گذاشته و اهم دغدغه ها و گلایه ها و مطالبات فرهیخت را با ذکر مثال ها و مصادیق شرح دهیم. پس اجازه بدهید چند مثال کوتاه بزنیم: 

حتماً از مصوبه ی چندی پیش انجمن شرکت های هواپیمایی کشور مطلع شدید که خوشبختانه با دخالت دولت باطل شد. در کمال تعجب و برعکس رویه ی کشورهای گردشگرپذیر دنیا، بلیت های داخلی را برای اتباع خارجی، ارزی نرخ گذاری کرده بودند! یاللعجب! و این یعنی: بلیت تهران مشهد، آن موقع ۱۵۰ دلار! خوب، تکلیف دغدغه داران تعالی زیارت چیست؟ جز اعتراض شدید و ابلاغ این پیام به طرق مختلف به مسؤولان امر که «ایرانِ در تحریمِ کامل» و سفر اتباع خارجی؟ توریست کجا بود؟ چرا آدرس غلط می دهید؟ اکثر قریب به اتفاق اینان، زوار رضوی اند و به استناد آمار رسمی و موثق، عازم مشهد!

چرا؟ چون طبق اعلام معاون وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور، ۹۰ درصد توریست ایران، فرهنگی است که گردشگری دینی هم ذیل آن تعریف می شود. این یعنی اساساً سرپابودن و سوددهی صنعت گردشگری کشور، مدیون زوار امام رضا(ع) است و بس.

چرا؟ چون مقصد اول گردشگران خارجی، مشهد است و اینها زائر رضوی اند، نه توریست! اینجا هم حج فقراست و نه میعادگاه اغنیاء! لذا با این مصوبه ظالمانه، عملاً سنگ بزرگی سر راه زوار امام رضا(ع) می افتاد که می رفت تا باعث کاهش شدید آمار سفر زوار غیرایرانی به ولایت عشق شود.

چرا؟! چون رئیس جامعه ی تورگردانان کشور (انجمن صنفی راهنمایان گردشگری) اخیراً طی مصاحبه ای، آشکارا آب پاکی را روی دست همه ریخت که آقایان: آماربازی و آمارسازی نکنید، اصلاً، گردشگری به ایران نمی آید!!! و همان هایی هم که می آیند، برای زیارت امام رضا علیه السلام است و بس!

مضافاً اگر این فاجعه جمع نمی شد، قطعاً موضوع همین جا خاتمه نمی یافت! پس از آنها جامعه ی هتلداران در هر نقطه ی کشور از جمله در مشهد، متقاضی دریافت دلار به ازای خدمات به گردشگران خارجی می شدند - که البته زمزمه های اولیه ی آن را هم چندی پیش سر دادند و تیری به تاریکی انداختند که خوشبختانه نگرفت - و بعد هم آژانس های مسافرتی برای تورها و بعد رستوران ها و موزه ها و حتی حمل و نقل درون شهری هم متأثر می شد.

گذشته از اینها، می دانید که اتوبان گردشگری در همه جای دنیا، همیشه دو طرفه است. حال، الحق والانصاف اگر همین طرف عراقی که بیشترین مقصد سفرهای خارجی خراسانی ها هستند، یا طرف سوری، مقابله به مثل می کردند و همین برخورد غیرحرفه ای با زوار ایرانی عتبات عالیات عراق و سوریه می شد، ما ایرانی ها چه عکس العملی نشان می دادیم؟ خداوکیلی نمی گفتیم دارند ما را سرکیسه می کنند؟

شکر که همان موقع و صدالبته پس از جیغ بنفش خیلی ها، بالاخره وزیر مرحوم راه، فریادها را البته پس از دو هفته حساب و کتاب شنید و این مصوبه ی احمقانه را باطل کرد، هرچند متأسفانه صدا و سیمای منفعل و بی تحلیل ما این بار هم سر در برف کرد و از خود فاجعه و این اتفاق به این مهمی، حتی یک خبر هم منتشر نکرد و به سادگی از کنارش گذشت!

مگر کشورهای موفق دنیا در صنعت گردشگری از اسپانیا گرفته تا همین ترکیه ی بغل گوش خودمان، هزینه های هتل، غذا و ایاب و ذهاب درون شهری و... گردشگران را به ارز خارجی می گیرند؟ خیر! مثلاً ترکیه لیره می گیرد، نه دلار و یورو! ... و این است از جمله رسالت های فرهیخت که همچنان با مظاهر دیگری از آن، کماکان دست و پنجه نرم می کنیم.

مثال بعدی، مستحضرید چهار پنج سال پیش، هم معاون گردشگری استان و نیز برخی از رؤسای اتحادیه ی هتلداران با کلی گویی و مصاحبه های دو پهلو با رسانه ها، اصرار به القاء این شبهه داشتند که ظرفیت احداث تأسیسات اقامتی یعنی هتل ها و میهمانپذیرها و... در مشهد اشباع شده و متأسفانه تسنیم استان هم در این دام افتاد، در حالی که دروغ محض بود!

 فارسی شده حرفشان این بود که آقایان سرمایه گذار داخلی و خارجی: دست نگه دارید! دیگر هتل و میهمان پذیر و اقامت سرا چه ارزان و چه گرانش را در مشهد نسازید که ظرفیت تکمیل شد!! یعنی نسازید تا ثروتمندان، همچنان در هتل ها اقامت کنند و فقرا در کمپ غدیر زیر چادر در زمستان از سرما بلرزند و در تابستان از گرما عرق بریزند! 

به آنان یادآور شدیم: قربان تان گردیم، چرا به سرمایه گذاران داخلی و خارجی، آدرس غلط می دهید؟ چرا دروغ می گویید؟ چرا می خواهید با فرافکنی و آمارسازی و بزرگ‌نمایی یک سری اعداد و ارقام بی ربط، اشتباه راهبردی گذشته ی خود را بپوشانید؟! کدام اشتباه؟ پس خوب توجه کنید: می دانید که در بحث صنعت هتلداری و از نظر نرخ خدمات، غالباً سه سطح متعارف داریم: 

۱. فوق العاده گران قیمت و لاکچری (از ۵ ستاره واقعی تا ۷ ستاره که در ایران اصلاً وجود ندارد!) ۲. متوسط و پرشمار (۳ تا ۵ ستاره) و بالاخره ۳. ارزان و بلکه بسیار ارزان قیمت (از هتل های یک تا سه ستاره، هتل آپارتمان ها، مسافرخانه ها و در مشهد زائرسراها و کمپ های اقامتی مانند غدیر در حاشیه ی شهر - طرق و...)

اما حضرات صاحب امضاهای طلایی چه کردند؟ سال ها با بی تدبیری محض و فروش کیلویی و تجمیع مجوزها در لایه ی وسط (۳ تا ۵ ستاره)، باعث «فوق اشباع» هتل های ۳ تا ۵ ستاره شدند، در حالی که مشهد سال هاست به طور وحشتناک، تشنه ی اقامتگاه های ارزان قیمت در لایه ی اول است، چون حج فقراست!

اگر اشباع شده بود که زوار امام رضا(ع) با زن و بچه و بالاجبار در تمام فصول حتی در سرمای استخوان سوز و گرمای طاقت فرسای تابستان، در فضای باز پارک غدیر در حومه ی مشهد چادر نمی زدند! کیست که نخواهد خانواده اش زیر یک سقف ارزان و در رفاه باشد؟!

 به تعبیری، مُردیم تا پس از چهار سال! والی اول گردشگری استان، آبان ۱۴۰۱، آن جمله ی سراسر اشتباه معاونش را اصلاح کرد و صراحتاً معترف شد که «اشباعی در کار نیست، بلکه شدیداً به اقامتگاه های ارزان قیمت برای زوار نیازمندیم!!» اما حیف که بسیار دیر شده بود! 

حال می بینید سطح دل مشغولی ها و اصطکاک اهالی فرهیخت با مسئولان شهر و استان و اهالی رسانه اش در این دیار، چقدر حول و حوش موضوعاتی نازل و پیش پا افتاده و بلکه بدیهی دور می زند؟! چیزهایی که در هر نقطه ی دنیا، جزو بدیهیات است اما اینجا خود تبدیل به یک پروژه می شود و سوهان روح و قلم!

به عنوان مثال، امروزه اوج دغدغه ی اهالی دبی و دوحه، نصب سیستم تهویه های خنک سازی هوا در پیاده روهای شهرشان هست تا گردشگران را خوش آید و از سویی دیگر ، عربستانی ها در اندیشه ی جذب یکصد میلیون گردشگر در سال، اما اهالی فرهیخته ی این شهر در اندیشه ی بیرون آوردن همان سنگی هستند که روز و روزگاری، یک جوجه خبرنگار نابخرد، در چاه انداخته و حالا صد عاقل کاردان هم نمی توانند آن را بیرون بیاورند! 

آنقدر نابخرد و عوضی که «اقامتگاه های ارزان و زائرسراهای سازمانی مشهد را همچون بختکی می داند که به جان هتل ها افتاده اند!» یاللعجب!!! در حالی که این کوتوله خبرنگار نمی فهمد حال و وضع اسف‌بار اسکان زوار و میهمانان امام رضا(ع) در این شهر در ایام پیک زائر، تا بدانجا بحرانی می شود که چندی پیش، همه شاهد بودیم مسئولان آستان قدس رضوی مجبور شدند فضای چهار پارکینگ زیرگذر اطراف حرم مطهر را کاملاً از خودروها خالی کرده و در اقدامی بسیار عجیب و نادر، مفروش کنند تا ضیوف الرضا آنجا اقامت کنند!

بگذریم... از سویی دیگر، علاوه بر پیگیری مطالبات این پنج گروه مهم «غیر ایرانیان» یعنی زوار غیر ایرانی، گردشگران دینی و سلامت، دانشجویان و سرمایه گذاران خارجی و اتباع و مهاجرین، کمک به توسعه ی همه جانبه ی شاخص های روابط خارجی شهر و استان با جهان پیرامون از جمله مهمترین وظایف و رسالت های ماست.

ما با ادبیات شعارگونه ی مسئولان کشور برای مشهد مانند بزرگترین کلان شهر مذهبی جهان، یا ام القرای جهان تشیع، پایتخت فرهنگی جهان اسلام، پیشانی نظام و حتی با آمارهای میلیونی و غیر مستند زوار کنار می آییم، ولی اصطلاحاً با موضوع «پُزِ عالی، جیب ِ خالی» چه کنیم؟

چقدر مویه کنیم که مشهد را چون اصفهان و شیراز و حتی در تراز تهران نبینید! مگر «ریاض» پایتخت حجاز در برابر مکه و مدینه دیدنی است؟ آیا این عدالت است که صرفاً مشهدی ها، هزینه ی سفر ۳۰ میلیون زائر را از جیب بپردازند، اما دولت شان نظاره گر باشد؟

فقط یک قلم، کجای ایران روزی حداقل ۳ بار باید یک محله نظافت و زباله ها منتقل شود؟ جز منطقه متراکم ثامن مشهد؟ حتی در تهرانش هم سابقه ندارد! اما همچنان که پیشتر گفتیم، دولت مردمی! به جای افزایش بودجه ی زیارت، کلاً ردیف آن را حذف کرد! علی برکت الله!

کاش یکی آقای رئیس جمهور را خطاب قرار می داد و می گفت: شما که بهتر از هر کس می دانید اگر در همین مشهدی که امام امت مرکز ایرانش خواند ولی بودجه اش حذف شد، فقط نیم ساعت باران تند ببارد، نصف شهر از جمله حرم رضوی زیر آب می رود! کما اینکه همین اتفاق ناگوار، چندی پیش در شهر بجنورد، مرکز استان خراسان شمالی رخ داد! چرا؟ چون بودجه اصلاح کانال ها و هدایت آب ها در کلان شهر مشهد، صرف هزینه های جاری زیارت زوار شده است؛

یا این که خطر پدیده ی فرونشست زمین در شهر مشهد حتی برای خود حرم مطهر رضوی به خاطر برداشت غیر اصولی آب از منابع زیرزمینی در دشت های اطراف به قدری جدی است که به خاطر اجتناب از انفجار لوله های گاز و تأسیسات آب و برق و...، چندین ایستگاه دائمی جی.پی.اس در شهر از جمله در اطراف حرم مستقر کرده اند و این حلقه ی محاصره ی فرونشست زمین هر لحظه به مرکز شهر نزدیک و نزدیکتر می شود! و این ها، همه بخش اندکی است از دغدغه های اهالی فرهیخت که بارها گفتیم و متذکر شدیم، اما کو گوش شنوا؟!

و اگر تمایل دارید اهم این دغدغه ها و مطالبات و گلایه ها را در ساحت اقتصاد این دیار بشنوید، اجازه دهید بخش اندکی از انتظاراتمان را از ۵۴۰۰ واحد فعال اقتصادی خصوصی مطرح کنیم. شهری که افتخار دومین گردش مالی کشور پس از پایتخت را دارد، فرودگاهش پرسودده ترین هاست و فقط یک قلم همجوار بازار بکر ۲۶۰ میلیونی پاکستان و افغانستان است.

فعالان و اعضای اتاق بازرگانی! لطفاً نگاهی به مؤثران اقتصادی شمال غرب کشور بیندازید! سپس خود مقایسه کنید حجم، کمیت، کیفیت و اثرپذیری تعاملات اقتصادی آنها را با همسایگان غربی و بعد شهر و استان ما را با همسایگان شرقی!

این طرف بغل گوشمان، کشور ۲۲۱ میلیونی پاکستان، این ایرانی ترین همسایه هست، اما حجم صادرات آنقدر کم است که در ترازهای بازرگانی فیمابین، معمولاً اسمی از آن برده نمی شود! به عبارت دیگر صادرات به افغانستان، تا حدودی آبرو داری می کند.

شاید بخشی از کاستی ها، متوجه مدیرانی است که اگر حسابداری شان، یک ریال کم بیاورد، نگران و حساس می شوند، اما اگر مدیر روابط عمومی و بین الملل شان - البته اگر چنین سمتی در سازمان شان وجود داشته باشد - هیچ اقدام مؤثری هم در حوزه بین المللی نکند، خیر؟!

قصور رسانه های محلی و خبرگزاری های بومی مان هم کم نیست! مثلاً صدا و سیمای استانی ما هفت روز هفته، چندین بار رخدادهای ورزشی را پوشش می دهد و هر جمعه هم ویژه برنامه ی چند ساعته دارد، اما تاکنون حتی یک برنامه برای بررسی مشکلات این پنج گروه غیرایرانیان در این کلانشهر که جهان شهر برکت و کرامت می خوانندش، نساخته و پخش نکرده! تا چه برسد به تولید و پخش برنامه ای حتی در قالب یک گزارش تصویری کوتاه در مورد توسعه ی روابط خارجی شهر و استان... چرا؟ یعنی امور بین الملل این کلان شهر، نباید به اندازه ی فوتبال و هندبال و کشتی اش اهمیت پیدا کند؟ مگر پخش مستقیم همین مسابقات ورزشی بومی چقدر مهم است که حتی در هنگام پخش اذان و نماز مغرب و عشاء هم برای دقایقی قطع نمی شود؟!

و از همه غریبانه تر و عجیب تر، رسانه مذهبی «خبرگزاری رضوی» است که کارش باید الزاماً بازتاب اخبار زیارت و زائرین داخلی و غیر ایرانی باشد، اما مانده ایم چه صنمی با باشگاه پرسپولیس و استقلال دارد که برای پوشش اخبار آنها، حاضر می شود منوی توهین آمیز «رضوی پلاس» را بزند، اما حاضر نیست اخبار جشنواره بین‌المللی امام رضا(ع) را که تأسیس اش به بهانه ی آن بود و اتفاقاً بزرگترین منو هم هست، به روز رسانی و غنی و پربار کند! 

براستی درج لحظه به لحظه ی اخبار این دو تیم فوتبال و مبلغ قراردادهای پرسپولیس و استقلال و این که کی به فلان بازیکن چقدر داده و کدام بازیکن به کمیته انضباطی رفته را چه به مقوله ی رسانه ی صددرصد تخصصی زائر و زیارت؟! یعنی فهم و درکش اینقدر سخت است؟ و آیا حق نداریم پس از چند سال تذکر پیاپی، این گونه مویه کنیم که ای دو صد لعنت بر این پوپولیسم و عوام گرایی که به بهانه جذب هوادار و چند لایک و چند بازدید بیشتر، حتی حاضر است فضای مقدس زیارت را در سپهر رسانه این گونه به گند بکشد؟! چرا اینقدر عصبانی ایم؟ مثال بزنیم، همین چند شب پیش مگر آسمان کل کشور برای عملیات غرور آفرین وعده ی صادق کلیر نشد؟ به گونه ای که حتی یک هواپیما در آسمان کشور پرواز نمی کرد! به خاطر دارید؟ شهرهای بزرگ رژیم کودک کش اسرائیل زیر امواج غرش ۴۰۰ موشک و پهباد ایرانی بود و تمام شبکه های تلویزیونی دنیا و حتی ایران خودمان، برنامه های عادی خود را قطع کرده بودند و به صورت زنده، لحظه به لحظه ی اخبار این اتفاق بزرگ و نادر در تاریخ معاصر جهان را با آب و تاب فراوان پخش می کردند، اما تمام شبکه های ورزشی و پخش سریال و فیلم و سرگرمی و سلامت و مستند و... بدون استثنا، همچنان به کار تخصصی خود مشغول بودند و نه تنها برنامه های عادی خود را قطع نکردند، بلکه حتی یک زیرنویس هم پخش نمی شد؟! چرا؟ چون جهان چون چشم و خط و خال و ابروست ... که هر چیزی به جای خویش نیکوست... 

شهری که تمام رسانه هایش بی استثناء طی این ۴۴ سال، بازار فخرفروشی آمار زائران غیرایرانی را تا هفت و اخیراً حتی تا نه میلیون نفر!! هم داغ و بزرگ‌نمایی کردند؛ شهری که تنها خبرگزاری امام رضا(ع) اش، منوی رضوی پلاس می زند و شهرآرای بومی اش، منوی عجیب و غریب «مستند ژورنالیسم»! چرا حاضر نیستند برای تکریم همین زوار غیرایرانی، همین سرمایه گذاران و دانشجویان خارجی و گردشگران سلامت، یک منوی ساده «بین الملل» به وبگاهشان اضافه کنند تا این جامعه ی غیر ایرانی مخاطب، اخبار این حوزه را به صورت متجمع و در یک فضای مشخص مشاهده کنند؟

شهرآرای مثلاً پیشرو که طی ۲۶ سال، ۵۶ منو اضافه کرده، اما هنوز از درج یک منو یا حتی تگ بین الملل ذیل هر خبر مرتبط دریغ می کند! ویژه نامه خوب «جهان شهر» اش هم متأسفانه علیرغم هشدار دلسوزان ، به دام لفاظی ها و بازی با کلمات افتاد و در نهایت هم تعطیل شد!

شهرآرایی که باید دست راست شهرداری باشد؛ همان ارگانی که مجبور است روزانه ۲ هزار تن زباله را بی منت جمع آوری کند، ولی آیا با لفاظی سر واژه بازیافت یا زباله، یک گرم زباله جمع می شود؟ خیر، این ویژه‌نامه هم متأسفانه، دچار آفت نشر مباحث فقط نظری شد و مصداقی برای «علم لا ینفع»

بنابراین حضرات مسئولان شهری و استانی: دیگر به چه زبانی باید مویه کنیم و تَکرار و تَکرار که بپذیرید حکایت مشهد - همان که طور که پیشتر گفتیم - حکایت شهری است بندری که اقتصادش، فقط و فقط به «اقتصاد دریا» متکی است و بس! باورپذیر نیست؟ به خاطر دارید با ورود ویروس کرونا، کشور دو سال تعطیل شد، اما درب های حرم منور فقط ۷۰ روز بسته ماند، اما چه شد؟ به خاطر کاهش فاحش آمار زوار، اکنون دو هزار مغازه ی خالی اطراف حرم مطهر روی دست صاحبانش مانده است! حال، باز هم انکار می کنید؟ آیا باز هم به دریای زیارت و اندک مطالبات زائران بویژه زوار غیرایرانی اش، بی اعتنا هستید؟

به زائران غیر ایرانی بی اعتنا نیستیم؟ ستون تریبون آزاد یا گلایه های فرهیخت را ببینید! فقط یک قلم، سالهاست زوار غیرایرانی متقاضی یک وعده غذای حضرت اند، اما نوبت به آنها نمی رسد، بویژه زوار پاکستانی و اردو زبان که بر اساس یک باور سنتی و قدیمی، اگر به مشهد و حرم مطهر مشرف شوند و غذای متبرک روزی شان نشود، تصور می کنند زیارت شان مورد قبول واقع نشده است! شکستگی گوشه ی سنگ فرش های صحن سقاخانه به چشم تان آمد و فوراً بازسازی کردید، اما چطور شکستگی دل هزاران زائر اردوزبان را نمی بینید؟!

● یا هنگام تشرف به حرم مطهر، به خاطر یک چادر رنگی امانی، هنوز که هنوزه، گذرنامه گرو می گیرند! (باور نمی کنید، تابلوهای مقابل دکه های تحویل چادر که اتفاقاٌ به سه زبان نوشته شده را خود ببینید!) بازتاب همین پیش پا افتاده ترین ها، امروزه نیاز بین الملل شهر است، نه مثلاً شرح منافع متروپلیس!

یا چرا شرکت نمایشگاه مثلاً بین المللی مان که از نظر ساختار تشکیلاتی، وابسته به شهرداری مشهد است، سالهاست یک رویداد واقعاً بین المللی نداشته؟ تا جایی که شهردار سابق رسماً اعتراف کرد اگر زمینش را اجاره می دادیم، سود بیشتری برای شهر داشت! بازتاب اینها کمک به دیپلماسی شهریست نه بازنشر یک مشت جزوات دانشگاهی!

یا سرپرست نامرد و متأسفانه مشهدی فدراسیون دوومیدانی کشور چندی پیش به دلایلی کشککی و با اهدافی منفعت طلبانه ی شخصی، امتیاز برپایی جشنواره دوومیدانی جام امام رضا(ع) را از سومین دوره به بعد از مشهدیها به زور گرفت و به تهران منتقل کرد، اما نه مسئولان و نه رسانه ها هیچ اعتراضی نکردند، بلکه برعکس، با آب و تاب هم بازتاب دادند!

جالب آن که نه مدیر تربیت بدنی آستان قدس رضوی و نه مسئولان ورزش استان هیچ کس به این ظالم نمی گوید مگر می شود نماز جمعه را چهارشنبه خواند؟ مگر می شود مسابقات جام امام رضا(ع) که فلسفه و خاستگاه برپایی اش مشهد است را در تهران برگزار کرد؟

❖ داستان ناراست کلاهواره ی رسانه ی خورشید تهران
● اصلاً هرآنچه از دغدغه ها و گلایه ها و مطالبات اهالی فرهیخته ی این شهر را که تا این لحظه گفتیم و شنیدید، اگر فراموش کردید، هیچ ملالی نیست، چرا که همین یک گند «جشنواره ی مثلاً بین المللی رسانه ی خورشید تهران» برای نمایش اوج بلاهت بعضی از مسئولان ما کفایت می کند و متأسفانه در تاریخ رخدادهای این دیار به ننگ و عار ثبت شد و ماند.

● کدام رخداد؟ همانی که در «یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» یعنی دوم مرداد ۱۴۰۲، دو نفر از ارشاد سوار طیاره شده و به مشهد آمدند و یکراست به اتاق شهردار رفتند و همچون برجام نافرجام، بیست دقیقه ای، برگزاری رویدادی کشککی و لپ لپی به نام «جشنواره ی غیر بین المللی و تحمیلی رسانه ی خورشید تهران» را به مشهدی های ساده غالب کنند و بعد هم بلافاصله به تهران بر گشتند.

شاید هنوز تو هواپیما بودند که رسانه های خام مشهدی، افاضات برخی از مسئولان ذوق زده ی شهری را تیتر زدند که آهای ایهالناس: بشتابید که تخم دو زرده گذاشتیم ... پایتخت نشینان می خواهند.. یک عالم گل به سر زنان رسانه ای مشهد بزنند و سر تا قدم آنان را گلباران کنند! 

به تعبیری دیگر ، ما که عُرضه ی برپایی یک رویداد بین المللی را نداریم و عاجزیم، اما اینها لطف کرده اند و طفلکی ها اینهمه راه آمده اند تا از رهگذر برپایی یک جشنواره ی مثلاً بین المللی، هم زنان نخبه و اثرگذار مشهدی و هم شهرمان را به جهانیان معرفی کنند و هم فرهنگ رضوی را ترویج، اما صد افسوس که همه دروغی بود بس بزرگ و فریبی بود بس ناجوانمردانه ...

چه فکر کردیم و چه شد؟! با پنبه ی فرهنگ رضوی و به بهانه ی خورشید امام رضا(ع)، سر مشهدی های بینوا را بیخ تا بیخ بریدند تا بودجه ای نجومی و هزینه های دلاری برای اردوی سه روزه ی سفر یکصد خبرنگار خارجی زن که نه، بلکه یکصد اینفلوئنسر و بلاگر زن از اقصی نقاط عالم و از ۴۵ کشور! به مشهد را به شهرداری ساده لوح و شورای شهر زود باورمان تحمیل کنند که کردند و این یعنی به نام شهرداری و به کام ارشاد... یعنی خرج که از کیسه ی میهمان بود، حاتم طائی شدن آسان بود!

اما یک ماه نشده، فهمیدیم منظورشان از رسانه ی خورشید، خورشید هشتم نیست و تازه، دریافتیم این کشکواره ی اختراعی آنان، هیچ ارتباطی با فرهنگ رضوی و امام رضا علیه السلام و معرفی زنان نخبه و اثرگذار مشهدی ندارد و هر چه گفتند، همه دروغ بود!! 

بلکه منظورشان از خورشید، خبرنگار زن دو تابعیتی آمریکایی - فلسطینی بنگاه خبر پراکنی الجزیره ی بحرین به نام شهیده «شیرین ابوعاقله» است و نه خورشید نورانی امام رضا علیه السلام!

و از همه فاجعه بارتر، این که فهمیدیم این حضرات در تهران و در اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ و همزمان با اولین سالگرد این شهیده ی والامقام، به دوستان رسانه ای خود قول داده بودند تا مراسم سالگرد وی را در قالب یک جشنواره رسانه ا ی به نام «خورشید ابوعاقله» در پایتخت برگزار کنند و خبرنگاران خارجی زن همراه را به ایران دعوت؛

 اما چون بودجه‌ و اعتباری نداشتند، لاجرم به مشهد آمده و ابتدا وعده ی «شَرَابًا طَهُورًا» دادند و شهرداری زودباور و شورای شهر ساده لوح ما باور کردند، اما «شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ» در کام مان ریختند و رفتند! آشی بس شور و مُهمل و پر خرج با یک وجب روغن رویش برای هشتم مهرماه ۱۴۰۲ پختند که باید مشهدی ها سه روز پشت سر هم به زور بخورند و هم دست در جیب مبارک کرده و تمام هزینه هایش را به دلار و ریال بپردازند!

جشنواره ای که نه بین المللی بود چون کلاً فراخوان بخش بین الملل نداشت و همه چیزش ناقص و قاطی و پاتی و از هر جهت تعطیل تعطیل! هیئت داورانش هم همه ایرانی بودند و لااقل یک چهره ی غیر ایرانی و شاخص برای حفظ آبرو هم در میان آنان نبود!

 وب سایت درست حسابی هم که نداشت تا اطلاعات بیشتری را کسب کنیم و برای دبیرخانه، نشانی ساختمانی در تهران را داده بودند، در حالی که شهردار مشهد به آنان تأکید کرده بود که باید دبیرخانه اش در مشهد مستقر شود، اما متأسفانه برای حرف شهردار مشهد، تره هم خرد نکردند!

و از همه عجیب تر، فقط ۱۳ روز مانده به پایان مهلت ارسال آثار، فراخوان نصف صفحه ای شان منتشر شد و این یعنی اگر زنان مشهدی، سوپرمن هم باشند، باز هم نمی توانند در این زمان بسیار کوتاه، اثر فاخری را خلق کنند! مگر شیشه است که بتوان بادش کرد؟

اینها همه بماند... از همه مصیبت بارتر، این غصه ی عظمی را کجای دلمان بگذاریم که آقایان پایتخت نشین، حتی ننگ و عارشان می آمد اسم ولی نعمت ظلم واره یشان یعنی «شهرداری مشهد» را در متن فراخوان و در همان نیمچه سایت زشت و عاریه ای خود ببرند که گویا اگر درج کنند، کلاس کارشان پایین می آید!! پولش را می خواهند اما خودش را نه...  حتی نام نورانی امام رضا(ع) هم نه در متن فراخوان و نه در هیچ جای سایت و در مصاحبه های شان نبود!  

 و از همه عجیبتر، ادعا کردند معاونت امور زنان و خانواده ی نهاد ریاست جمهوری هم حامی ماست، اما گویا روح آنها هم خبر ندارد چون نه اسمی نه بنری و نه حتی یک سطر خبری از این شله واره ی آبکی در وب سایت شان درج نشد! مگر می شود حامی باشند و یک خط خبر و یک عکسی و بنری از پوستر هم نگذارند؟

حتی اداره کل فرهنگ و ارشاد خراسان رضوی هم که عملاً رعیت آنهاست، تا دقیقه ی نود، برای خورشید تهران در حد درج یک خبر کوتاه در وب سایتش هم احترام قائل نشد و به این مصیبت عظمی کاملاً بی اعتنا بود! گویی اصلاً چنین اتفاقی قرار نیست در مشهدالرضا بیفتد.

 آه... و دو صد افسوس و چه راست گفت فردوسی پاکزاد:... به یزدان که گر ما خرد داشتیم... کجا این سرانجام بد داشتیم؟... 

● آن موقع از شدت خشم، اینگونه مویه کردیم: یا اشباه الرجال و لارجال... همه چیزتان دروغ بود و فریب، حتی از نام نورانی خورشید هشتم و نام بانو گوهرشاد هم سوء استفاده کردید و همه چیز را حذف!! خدا از سر قصور بی اعتنایی تان به امام رضا(ع) نگذرد و ان شاءالله همان آه صدها کارگر رنجور و رفتگر عیالوار و اشک پیرزن پیمانکار باغبانی و خدماتی و...، بدرقه ی خورشید تاریک و خرج تراش نجومی و دلاری تان شود! همان پینه دستان مظلومی که چندی پیش، برای اعتراض به دستمزدهای ماه ها معوق خود، مقابل ساختمان شهرداری تجمع و التماس کردند، اما وعده ی سر خرمن شنیدند؛ صدای آنها را که نشنیدید،  اما ای کاش لااقل حریم و شأن این امام غریب را پاس می داشتید و به حرمت نان و نمکی که می خواستید سه روز در معیت یکصد خبرنگار خارجی نه، بلکه اینفلوئنسر و بلاگر و اینستاگرامر زن از اقصی نقاط عالم!! و از  ۴۵ کشور جهان سر سفره اش بلمبانید، دست کم نام این امام غریب را از همه جای این ظلمداد حذف نمی کردید!! ای کاش یک بار، فقط یک بار نام «امام رضا(ع)» را در فراخوان و در پوستر و در مصاحبه های کذایی تان می بردید... آیا این توقع مشهدی های امام رضایی، توقع زیادی بود؟!

بگذریم... که این ظلم نیز بگذرد... شاد باشند و خوش خوشان شان شود، خاصه رسانه های منفعل مکتوب و اینترنتی و الکتروتکنیکی مان از جمله سیما و صدای استانی... که الحمدلله رب العالمین و کلهم جمیعاً همیشه ی خدا نظاره گر این همه خورشید گرفتگی در این دیارند و چقدر خوب و پر ثواب و مأجورند که دائماً در حال روزه ی سکوت ... و صدالبته با سکوت و سکون و چراغ سبزشان، مشوق تداوم این ظلمات... 

حقاً راست گفتن قدیمی ها که: خلائق هر چه لایق... مادامی که این جماعت جاری شدن آب باران از ناودان خانه ی کعبه به چشم شان می آید و آن را با آب و تاب فراوان در ایرنا و ایسنا و ایمنا و جوملا روایت می کنند، اما در مقابل خروج میلیاردی بودجه ی شهر مشهدی ها برای امیال خورشید تهرانی ها آن هم با وعده ی دروغین تأسی به خورشید هشتم و به بهانه ی واهی ترویج فرهنگ رضوی و از همه تابلوتر، قول تماماً کذب شناسایی و تجلیل از زنان نخبه و اثرگذار مشهدی چون بانو گوهرشاد و استقرار دبیرخانه اش در مشهد و... سکوت می کنند، تا چه برسد به بازتاب اعتراض مدنی پیمانکاران مقروض شهرداری در عرصه ی میدان شهدا...

اجازه دهید پنجره ها را باز کرده، تا حال و هوای بحث مان از این گندواره خالی شود و بگذرد این هوا و ما نیز بگذریم که از هرچه بگذریم، سخن دوست یعنی «زائر پر برکت غیر ایرانی» بارگاه ملک پاسبان رضوی خوشتر است... همان زوار با خیر و برکتی که فقط یک قلم، کسبه ی خیابان های اطراف حرم مطهر می گویند: «اگر زائران غیر ایرانی نبودند، سالها پیش ما کسبه ورشکست شده و کمرمان زیر بار اجاره های سنگین مغازه ها در منطقه ی ثامن شهرداری مشهد می شکست!» آنها هستند که با خریدهای پر و پیمان خود، باعث سرپا ماندن ما شده اند، والا زوار ایرانی، حجاج حج فقرا هستند و بضاعت و توان مالی چندانی برای خرید ندارند!

  شاید تا اینجای نوشتار که متأسفانه مطول هم شده، برخی بپرسند که ذکر مثال و مصداق دیگر بس است. بگویید اساس و ریشه ی این مشکلات کجاست؟ چرا این حوزه ی عملکردی در سطح شهر و استان به این وضع اسف‌بار دچار شده ؟ پاسخ روشن است. چون نه تنها در ایران، بلکه در همه جای دنیا، همه چیز از جمله فضای سبز، زباله و ترافیک و حتی نانوایی ها، متولی واحد و مشخص دارند اما مثلاً در استانداری ما و ۱۲۰ اداره ی زیرمجموعه اش یا شهرداری ما یا آستان قدس ما و... حتی یک نفر! حتی یک نفر، متولی اول «بین الملل» همانجا نیست!

اگر باورتان نمی شود، لطفاً پاسخ دهید: نفر اول بین الملل استان در استانداری کیست؟ یا مدیر اول بین الملل شهر در شهرداری کیست؟ یا متولی اول بین الملل آستان قدس چطور؟ بپذیریم متأسفانه مدیریت این حوزه پراکنده و اصل آن رهاست!

اگر حوزه ی بین الملل شهر و استان، امیرکبیری دلسوز می داشت، کلاه واره های به گشادی و تاریکی «رسانه ی ناخورشید» سر مشهدی های ساده لوح نمی رفت! کلاه هایی که در تاریخ اصفهانی های زرنگ، یک نمونه هم حتی سراغ نداریم! حتی از نوع تنگش و نه به این گشادی و ولنگاری!

● دقیقاً به همین دلیل بود که نوروز ۱۴۰۲ در حرم مطهر رضوی، صراحتاً خدمت استاندار خراسان رضوی عارض شدیم مادامی که نانوایی های این شهر متولی دارند، چرا حوزه ی بین الملل شهر و استان بی متولی است؟ و همچون کودک یتیم و طفلی سر راهی، رها... پاسخی کوتاه، مأیوس کننده اما صریحی شنیدیم: «نیازی به این متولی واحد نیست و همه ی دستگاه ها دارند کارشان را به درستی انجام می دهند!!!»

● براستی اگر همه ی دستگاه ها، وظایف شان را به درستی انجام می دهند، پس چه نیازی است هر سال دم سال تحویل یا دهه ی آخر صفر یا در دهه ی کرامت، همه ی ارگان ها و ادارات و نهادها با کلی هزینه کرد، بسیج شوند و زیر علم «قرارگاه خدمت زائرین نوروزی یا صفری یا کرامتی» یا «ستاد خدمات نوروزی و...» و امثالهم سینه بزنند؟! پس برخی از کارنکنان دولت، آشنا به وظایف شان نیستند که اگر بودند، برای تأمین نان و آذوقه ی زوار در اطراف حرم رضوی، مسئولان ما بالتبع نباید این قدر نگران و استرس و دغدغه ی ارزاق و جای پارک و اسکان و... می داشتند! کار یکی دو سال و بحث بعد و قبل انقلاب که نیست؟! امام رضا علیه السلام، قریب به ۱۴۰۰ سال در ارض اقدس طوس مدفون اند و همه سال پر زائر...

 خدا وکیلی نه تنها حوزه ی بین الملل که حوزه ی زیارت، اگر در این دیار زائرخیز، متولی واحد، مؤثر و قدرتمندی می داشت، آیا دولت فخیمه جرأت می کرد «بودجه زیارت» را از سند بالادستی برنامه ی هفتم توسعه‌ی کشور کلاً حذف کند؟! یا خدا... که برای چغوک گردشگری ساحلی! بودجه دیده اما برای اقیانوس گردشگری دینی و زیارت نه!! 

 لبخندزنان بگذریم... که ساماندهی حوزه بین الملل و زیارت ارض اقدس طوس، اصولاً کاری است تیمی و فراسازمانی که از عهده فقط یک سازمان و نهاد حتی اگر به بزرگای آستان قدس رضوی هم باشد، بر نمی آید تا چه برسد به استانداری مان که نه حال و حوصله ی به روز رسانی سایتش را دارد و نه اصلأ متولی مشخصی برای امور بین الملل!! و تا چه برسد به شهرداری و بلدیه ی شهرمان که طبق اعلام خودشان، دو هزار نیروی زائد و مازاد بر نیاز دارد و ایضأ بین الملل اش بدون متولی!

البته مساعی «آستان قدس رضوی» در عرصه بین الملل قابل تحسین است و عمق و شتاب هم گرفته، اما بپذیریم این میزان تلاش فعلی، یک هزارم درصد ظرفیت و توان این ابرسازمان دینی، فرهنگی، اقتصادی و... در غرب آسیا هم نیست! به عنوان مثال، مگر ارزش هزار تومان صدقه ی یک کارگر عیالواری که کلاً صد هزار تومان در روز درآمد دارد، با ادعای حاتم بخشی فرد میلیاردری که یک میلیون تومان صدقه می دهد، نه تنها نزد خدا بلکه به عقل حتی یک کودک ممیز، برابر و مساوی نیست؟! قطعاً همین طور است.

کوتاه سخن، حضرات تولیت عظمی، آقایان استاندار، شهردار، مدیران و مسئولان و...! با این وضع نامطلوب مدیریت جزیره ای «رویکرد بین المللی» شهر، چطور می توان در افق ۱۴۰۴ یعنی فقط یک سال دیگر، به رقم ۴۰ میلیون زائر غیر ایرانی و ایرانی رسید؟

به هر تقدیر، موعد خداحافظی است و در آخرین سطور این یادداشت، مجدداً یادآور می شویم این اندیشکده ی راهبردی آماده است با تکیه بر سوابق مطالعات علمی، آسیب شناسی ها، تجارب، مهارتها و بانک ایده های آینده پژوهانه خود، طرح هایی خلاقانه و منعطف، فناورانه و نوظهور و پیشنهادات عملی جامع، فراگیر و پرنفوذی را ارائه دهد

ایده هایی راهگشا و دارای پیوست هایی اجرایی و پایش شده از سه محور «پنجره ی نگرش»، «دریچه ی راهبرد» و «روزنه ی راهکار» که بدون هرگونه چشمداشت، صرفاً به عشق امام رئوف در اختیار مدیران شهری استان امام مهربانی ها قرار می گیرد.

به هر تقدیر، دست همه کسانی که دل به تعالی همه جانبه شهر و استان امام مهربانی ها داده اند، خصوصاً دغدغه داران «توسعه ی روابط خارجی» شهر را برای هرگونه همکاری مشترک به گرمی می فشاریم و از آن استقبال می کنیم. 

 خرسند خواهیم شد اگر شما اندیشه مند فرهیخته نیز با عضویت در جمع پژوهشگران و خادمان بین المللی شهر رضوی، ما را در شتاب بخشی به «نهضت بلندمرتبگی بین المللی نیک شهر امام مهربانی ها» و جهان شهر معنوی رضوی یار و همراه باشید. برای عضویت در گروه همکاران اجرایی یا پژوهشگران می توانید اینجا را کلیک فرمایید. 

درود و بدرود...

آخرین به روزرسانی: ۲۸ فروردین ۱۴۰۳

>>> دریافت پوستر ۱۵ سالگی اندیشکده بین المللی فرهیخت در ابعاد بزرگ و کیفیت بهتر....

:: لینک کوتاه مطلب :: farhikhtt.ir/post/6637


Share
  • د. م. موحدی شیرازی
    دوستان سلام .من یک مقاله در زمینه اهمیت زیارت نه تنها برای مشهد و استان بلکه برای کل ایران نوشتم و برایتان فرستادم که امیدوارم منتشر فرمایید. اصل بحث دقیقاً بر می گردد به همین مثالی که شما به درستی زدید و من هم برای دانشجویانم سر کلاس درس اقتصاد دین و گردشگری دینی بارها آن را متذکر شدم و آن مقایسه مشهد با یک شهر بندری است و بحث وابستگی اش به دریا لذا شهرهای زیارتی ایران مانند مسئولان مشهد و قم باید خیلی حواسشان به زیارت باشد و گرنه نتایج فاجعه بار هست. الان ببینید. آب دریاچه خزر طبق آخرین مشاهدات ماهواره ای کاهش شدیدی داشته و چه بسا یک روزی این دریاچه مانند دریاچه آرال در مرز قزاقستان و ترکمنستان که روزگاری چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود کاملاً خشک شود و این یک بحران و فاجعه هست. پس همان طوری که مسئولان استان های شمالی ایران باید شش دنگ حواسشان به همه مسائل دریای خزر باشد ،به همان میزان و بلکه بیشتر باید مسئولان خراسان و قم شش دنگ حواسشان به همه جوانب زیارت باشد . من درخبرها خواندم که این روزها خیلی از شرکت های هواپیمایی کشور حال پرواز به مشهد را ندارند دقیقا با همین تیتر ولی تعجب می کنم که چرا هیچ صدایی از مسئولان خراسانی بلند نمی شود چون اگر پروازها کم شود نه تنها اثر مستقیم بر تعداد زوار داخلی و خارجی میگذارد بلکه سرریز مسافر به بخش های ریلی و جاده ای سرازیر می شود و آنها هم مشکلات خود را دارند و این یعنی کاهش زوار و کاهش زوار یعنی خالی ماندن 54 درصد هتل های ایران که در مشهدند یعنی تعطیل شدن خیلی از رستوران ها و مراکز گردشگری وابسته یعنی بیکار شدن خیلی از کارگران و خالی ماندن مغازه ها از مشتری و به خاک سیاه نشستن کسبه ای که با هزار آرزو و امید و چه بسا خانه خودش و یا طلای همسرش را فروخته باشد و الان مستأجری می کند تا مغازه ای اطراف حرم بخرد و الان در مغازه در و دیوار نگاه می کند. موفق باشید.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.


تارنمای فرهیخت

آمارها و بازدیدها